توضیحات بازی رزنت اویل زیرو
حالا وقت آن رسیده که یکی دیگه از بازی های شرکت کپکام بهتون معرفی کنیم بله این هم مجموعه بازی های رزنت اویل که امروزه در شبکه های اجتماعی و یوتیوب مشهور ترین بازی شناخته شده است. این نسخه اولین بازی است که شرکت کپکام در رده سنی بالای 18 قرار دارد بازی فوق العاده ترسناک و ماجراجویی است این بازی محبوبیت خاصی بین کاربران وجود دارد که میتوان از جمله نسخه های متفاوت این بازی اشاره کرد.
داستان بازی رزنت اویل زیرو
البته قبل از داستان رزنت اویل زیرو باید داستان بازی رزنت اویل یک رو حتما ببینید که بعد از این است. خب بریم سراغ داستان بازی از بعد ظهر روز بیست جولای سال 1998 شروع میشود. یک قطار داره از کوه های ارکلی عبور میکنه که این قطار یک جورای مال شرکت امبرلا است البته در این شهر همه چیز برای شرکت امبرلا است. ( امربلا : یک شرکت بزرگ است که سلاح های بیولوژیکی تولید میکند) خب همه چیز اوکی به نظر میرسد که یهوی زالو میرزند تو قطار و همه رو قتل عام میکنند.یک مرد هم بالای کوه داره در این حین آواز میخوند. بنظرتون کی میتونه باشه.
ادامه داستان بازی رزنت اویل زیرو
حدود دو ساعت تیم براو که بخشی از تیم استارز هست به اون مطقه میروند تا در مورد یکسری قتل های عجیب و غریب که اتفاق افتاده تحقیق کنند. که نزدیک های مقصد هیلوکپترشون مشکل پیدا میکند و زمین میخورند.اعضای تیم پیاده میشوند تا اطراف بررسی کنند که یهوی چشمشون به یک ماشین میوفته میبینن که چپ کرده است.
اعضای تیم مشکوک میشوند و در ادامه با کمی گشت زدن تو جنگل شخصیت داستان روبکا قطار رو پیدا میکند و وارد قطار میشود از اونجا که شخصیت اول کارکتر بازی روبکا هست یکم در مورد این بیشتر بشناسیم.
اطلاعاتی در مورد روبکا: روبکااعضای تیم پزشکی براو هست که این اعضا از هفت نفر تشکیل شده است که این نفرات شامل ربکاچینبرل, ریچارد ایدکن, ادوارد دیوری,فایراسپایر, سالیبان کنف, و کاپیتان تیم انری مارینیا است.
بعد از اینکه روبکا قطار پیدا کرد شروع میکنه به گشت زدن در داخل قطار برای اولین بار تو زندگیش چند تا زامبی روبه رو میشود. اون با ادامه دادن مسیر بیکولین میبنه .
در آنجا شخصیت بنام بیلو میبنه که یک پسر خوشگل هست این پسر خوشگل سر یک عملیاتی مافوقش دستور میده تا مردم بی گناه بکشه بیلو که قلب پاکی داره از دستورت مافوقش سر پیچی کرده و سعی میکنه تا جون مردم نجات بده. همین اتفاق باعث میشه کلی دردسر برای بیلو درست شود مثلا انگ دیوانگی بهش زدن و …
در حالی که بیلو اصلا کاری نکرده بود. وقتی بیلو و روبکا برخورد اول دارند از صورت لجبازی با هم همکاری نمیکنند و اونجارو ترک میکنند. و. همون لحظه ادوارد با لح و لورده از پنچره میپره میگه اون بیرون پر از زامبی و هیولا است و شما باید بیشتر مراقب باشید. روبکا که در قطار واگن دیگری بود یک مرد میبینه که خشک زده و هیچی نمیگوید. و روبکا میره جلو و از اون میپرسه با تو هستم جواب بده که یهوی سر از کله بدن جدا میشه و داخل کلمه یک میکروب زیاد پنهان بود که یهوی تبدیل به یک هیولا شده.
بیلو به نجات روبکا میاید و در این میان روبکا و بیلو جان سالم از اون واگن بیرون میبرند. اما جای سوال بود که این میکروب ها چی هستن؟
بعد از نابود کردن میکروب ها داخل واگن صدای آهنگ عجیبی از بیرون قطار میاد که همون مرد که بعد از حمله قطار روی کوه وایساده بود آهنگ نوازش میکرد. حالا هر چی هست این میکروب ها و همشون زیر سر این اقاهه است.
خب روبکا داخل قطار با بیلو بود که بیلو به اون پیشنهاد همکاری میدهد و روبکا هم قبول میکنه و اونطرف هم سرویس امنیتی امبرلا در قطار بودند که یه گزارش به البرت وسکر و دکتر ویلیام میدهند که قطار تحت کنترل ماست. اونها از پخش شدن ویروس تیوایرس همون ویروس تی پشماشون ریخته و جدی پیگیر اوضاع هستن تا ببین کی پشت این قضیا هست.
خب بیلو روبکا خودشون به اتاق فرمان میرسونند و هر شکلی قطار نگه دارند یا اون رو از ریل خارج کنند.بعد از خارج کردن قطار از ریل میبینن که باز در یک مرکز بزرگ امبرلا قرار دارند. و همه چیز از اینجا شروع میشود . اما این موجودات انگل چگونه بوجود میایند؟ جای سوال هست. در سال 1967 میلادی سه دانشمند بزرگ در یک دانشگاه درس میخواندن و پس از موفقیت یکی از آنها که در طرف آفریقا جنوبی گل های هست که با خوردن آنها یا میمیرید یا قدرت فوق العاده جهشی پیدا میکنید. برای ادامه داستان میتوانید بازی رو دنبال کنید.
(بنا به دستور بنیاد ملی بازی های رایانه لینک دانلود حذف گردید)
ارسال دیدگاه